ŷ

Saman’s Reviews > خسرو خوبان > Status Update

Saman
Saman is on page 40 of 215
وانگهی بسیار فکرها هست که وقتی با صدای بلند ادایشان کنیم همه‌� معنایشان را از دست می‌دهن� و این فکری بود که با کوتاه‌تری� صدا هم، زنگ دیوانگی داشت.
Aug 17, 2024 11:37AM
خسرو خوبان

16 likes ·  flag

Saman’s Previous Updates

Saman
Saman is finished
پدر گفت: دنیای تخمی‌ا� شده.

مارگیر گفت: کی نبوده؟

به هر حال می‌ش� کمتر تخمی می‌بو�.

زابلی گفت: آن وقت جای من و تو نبود.
Aug 24, 2024 02:09AM
خسرو خوبان


Saman
Saman is on page 205 of 215
توانگرترین عاشقش که گستاخ‌تری� بود قدم پیش نهاد که : بفروش تا به قیمتی بخرم که خوشدل شوی.

گیتی گفت: اما تو آنقدرها نداری.

گفت: پس ببخش تا این نیکی، روحت را قرین خرسندی کند.

پاسخش داد: آنوقت قدرم را نمی‌دان�.برو پی کارت، تو ملولم می‌کن�!
Aug 23, 2024 06:38AM
خسرو خوبان


Saman
Saman is on page 170 of 215
چرا زنان این همه رنج می‌برند� اسکندر؟

زیرا جهان سخت مردانه است.

چرا چنین خالی از فرزانگی؟

اسکندر به خشم گفت : زیرا جنگجویان مغلوب می‌شوند� زیرا معماران به قابلیت نمی‌رسن�. زیرا شهرهای آسمانی در معمای شب‌ها� نجومی، کشف ناشده می‌مان�. پشت سرت را نگاه کن!
Aug 22, 2024 07:17AM
خسرو خوبان


Saman
Saman is on page 140 of 215
وانگهی، جوان سعادتمند نباید از پند پیر دانا برنجد، رنجیدی؟

خود را پیری دانا می‌دانید�

هر پیری به قدر خود داناست پسر، گو اینکه امروزه جوانان هم کم کم به راه می‌آین�...
Aug 21, 2024 08:32AM
خسرو خوبان


Saman
Saman is on page 110 of 215
که از جنگ، صلح، از کینه، دوستی، از زشتی، نیکی و از ویرانی، آبادانی زاده می‌شو�.
Aug 20, 2024 07:20AM
خسرو خوبان


Saman
Saman is on page 65 of 215
فروغ جوانی در اندام نورسیده‌ا� چشم را می‌ز� و تن تازه‌ا� را مجموعه‌ا� سازگار از خوش‌تری� حرکت‌ه� و شکیل‌تری� شکل‌ه� و رنگین‌تری� رنگ‌ه� به رقصی مداوم وا می‌داش�. چون نیمرخش را نگاه می‌کرد� آهوی چالاک را می‌مانس� با چشمی که هرگز به راز آن پی نتوان برد... ابریشم خواب و بیدار بناگوشش آبشخور اسب‌ها� خیال پسرک بود که تمام بعدازظهرهای نخستین و واپسین تابستان عاشقی‌ا� آنجا چریده بود.
Aug 18, 2024 12:49PM
خسرو خوبان


No comments have been added yet.