روزها در راه Quotes

456 ratings, 4.36 average rating, 86 reviews
روزها در راه Quotes
Showing 1-15 of 15
“عشق جوهر همه رؤیاهاست و همیشه در جائی است که دست واقعیت به آن نمیرس�.”
― روزها در راه
― روزها در راه
“پاهایم اینجاست ولی دلم آنجاست. زندگی و هوش وحواس من در جای دوری که از آن بریده شدها� میگذر� نه در جایی که در آن نیستم.”
― روزها در راه
― روزها در راه
“روزهای من: تماشای گذشت زمان، بافتن خیالها� خوش و شکافتن آنها؛ کلاف خیال را بستن و باز کردن!”
― روزها در راه
― روزها در راه
“ظلمت غلیظ چیزی مثل قیر مذاب فضا را پر کرده است.”
― روزها در راه
― روزها در راه
“هرچه پیشتر میرو� تنهاتر میشو�. گمان میکن� «به روز واقعه» باید خودم جنازها� را به گورستان برسانم. راستی مردها� که جنازه� خودش را به دوش بکشد چه منظره� عجیبی دارد. غریب، بیگانه.
کوه چه خواب سنگین ساکتی دارد. انگار هرگز بیدار نمیشو�. حتی در عالم خیال.”
― روزها در راه
کوه چه خواب سنگین ساکتی دارد. انگار هرگز بیدار نمیشو�. حتی در عالم خیال.”
― روزها در راه
“دوباره کمی خودم را به دست آوردها� و اندکاند� کار میکنم� همان جریانِ پیاپی از هم پاشیدن و به خود آمدن، پراکندگی و جمع و پیوسته جمعِ پریشانِ بودن!”
― روزها در راه
― روزها در راه
“هرچه پیشتر میرو� تنهاتر میشو�. گمان میکن� «به روز واقعه» باید خودم جنازها� را به گورستان برسانم. راستی مردها� که جنازه� خودش را به دوش بکشد چه منظره� عجیبی دارد. غریب، بیگانه.
کوه چه خواب سنگین ساکتی دارد. انگار هرگز بیدار نمیشو�. حتی در عالم خیال.”
― روزها در راه
کوه چه خواب سنگین ساکتی دارد. انگار هرگز بیدار نمیشو�. حتی در عالم خیال.”
― روزها در راه
“روزهایم مرا ویران میکنن�. در عمرم آب میشو� تا پیمانه را پر کنم”
― روزها در راه
― روزها در راه
“ما ایرانیه� مردمی هستیم که پرسش نمیکنی� در عوض پاسخ همه چیز را داریم. اهل دین و شیفته� ایمانیم نه مرد فلسفه و تفکر.”
― روزها در راه
― روزها در راه
“زمان میگذر� بی آنکه کرمها� ناپیدای ترسش در دلم بخزند و به سماجت زالو و تنبلی حلزون در آن لنگر بیندازند.”
― روزها در راه
― روزها در راه
“افق چون دوردست است، همیشه فراخواننده و جذاب است و رمزی آشنا و مبهم دارد.”
― روزها در راه
― روزها در راه
“چقدر مضحک است این ادبیات. فاصله سر موئی است، با یک تکان کوچک آدم پرت میشو� توی چراگاه ابتذال که بماند و چرا کند و نشخوار کند و خوش باشد.”
― روزها در راه
― روزها در راه
“بعضی وقته� جریان خیالات مثل سیلاب گلآلود� است که تکه پارهها� چیزهای زیادی را در خود دارد و بی مقصدی و هدفی سر خود روان است.”
― روزها در راه
― روزها در راه
“توأم با همه اینها فکر وحشتناک ایران مثل افعی در ته گودال خاطرم خوابیده است، هر وقت که بیدار میشو� با نفسش، با شعله نگاهش مرا خاکستر میکن�.”
― روزها در راه
― روزها در راه
“شاهرخ جان عزیزم، قصه ما بسر رسید ولی کلاغه به خونه اش نرسید. خدا کنه بالاخره به خونه اش برسه و خون این جوونها که کنار پیاده روها و جوی های آب ریخته برعکس خون ماها که توی کیسه های پلاستیکی ریخته شده هدر نره.
قربان تو میرو�
گیتای «مجاهد»...
۲۱ آذر ۱۳۵۷”
― روزها در راه
قربان تو میرو�
گیتای «مجاهد»...
۲۱ آذر ۱۳۵۷”
― روزها در راه