سنمار یک معمار ایرانی-رومی بود که به دستور نعمان یکم قصر خورنق رو در حیره برای پذیرایی از یزدگرد اول ساخت و بعد به دستور نعمان برای اینکه قصری شبیه یا سنمار یک معمار ایرانی-رومی بود که به دستور نعمان یکم قصر خورنق رو در حیره برای پذیرایی از یزدگرد اول ساخت و بعد به دستور نعمان برای اینکه قصری شبیه یا بهتر از این نسازه از بالای خورنق به پایین انداخته شد. این نمایشنامه به همین ماجرا پرداخته با قلم و دید استثنایی بهرام بیضایی.ه...more
این کتاب شامل چند داستان کوتاه مرتبط به هم هست که تمام داستانه� در فضای زندگی مردم فقیر و فرودست جامعه و در مورد نوجوانی از این خانوادهه� و کار کردن این کتاب شامل چند داستان کوتاه مرتبط به هم هست که تمام داستانه� در فضای زندگی مردم فقیر و فرودست جامعه و در مورد نوجوانی از این خانوادهه� و کار کردن این نوجوان در فصل تابستانه. خیلی فضای کتاب منو یاد فضای کتاب مسایا� احمد محمود انداخت. در مجموع متوسط رو به خوب بود.ه
ه«آری پسرم، این است زندگی ما. هر کس دو دستی جیب خودش را چسبیده و گور� پدر دیگران. چرا؟! چون هیچ نمونها� از دوستی و انسانیت در زندگیشا� ندارند. معیارهای خوب و زیبای انسانیت را ازشان گرفته و پنهان یا نابود کردهان�. گاهی پیش خودم فکر میکن� که نکند از این که خوب و شریف باشند وحشت دارند. چون در چنین جامعههای� آدمها� خوب همیشه دچار دردسر میشون�.»ه...more
شبلی جوان نصرانیزاده� نو مسلمان پس از بارها خواستگاری از دختر زید، راحله، جواب مثبت گرفته. نهم محرم سال ۶۱ هجری مجلس بزم آنهاست که زمزمهها� کشتن م شبلی جوان نصرانیزاده� نو مسلمان پس از بارها خواستگاری از دختر زید، راحله، جواب مثبت گرفته. نهم محرم سال ۶۱ هجری مجلس بزم آنهاست که زمزمهها� کشتن مسلم بن عقیل در کوفه و حرکت کاروان حسین ابن علی (ع) به سمت کوفه بر زبانه� جاری میشه. برخی میگن حسین به نیت حکمرانی کوفه رفته و شک در دل شبلی میشه، شلبی که دین جدیدش رو از حسین� گرفته. در همین زمان صدایی به گوشش میرسه «کیست مرا یاری کند؟» و همه� اینها باعث میشه تا شلبی به سرعت مجلس بزم رو رها کنه و به سمت کوفه بره، سفری برای یافتن حقیقت...ه این نمایشنامه عالیه
«من حقیقت را بر سر نیزه دیدم...»
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند روبه صفتان زشت خو را نکشند گر عاشق صادقی ز مردن نهراس مردار شود هرآنکه او را نکشند...more
کتاب عظیم خانواده� تیبو در چهار جلد به زندگی دو برادر از خانواده� تیبو پرداخته. شخصیتها� اصلی کتاب اعضای دو خانواده هستند. خانواده� تیبو شامل اسکاکتاب عظیم خانواده� تیبو در چهار جلد به زندگی دو برادر از خانواده� تیبو پرداخته. شخصیتها� اصلی کتاب اعضای دو خانواده هستند. خانواده� تیبو شامل اسکار تیبو پدر سختگیر و کاتولیک بسیار مذهبی، دو پسر آنتوان و ژاک و خدمتکارانشون. آنتوان پزشکه و ژاک در ابتدای داستان محصل دبیرستانی. از بین خدمتکاران شخصیتهای� که بیشتر نقش دارند زنی هست به نام مادمازل که حق مادری گردن ژاک داره و دختر برادرش ژیز. اما خانواده� دوم، خانواده� پروتستان فونتانن، شامل خانم فونتانن و دو فرزندش دانیل و ژنی و همچنین ژروم همسرش. نقطه� اتصال این دو خانواده دوستی ژاک و دانیل هست، جایی که شروع داستان با فرار این دو نفر شروع میشه. کتاب در دو جلد ابتدایی به زندگی این افراد پرداخته و برای من جذاب و دلنشین بود. در جلد سوم جایی که ژاک به سوسیالیسم متمایل شده کتاب به سمت شعارهای توی چشم و دیالوگها� طولانی سیاسی میره و به شدت از جذابیت داستان کم میشه تا جایی که گاهی روایت و داستان فدای ابراز عقاید سیاسی شده، در انتهای این جلد به جنگ جهانی اول میرسیم. جلد چهارم با ادامه� جنگ و اتفاقات اون شروع میشه و همچنان وجه سیاسی داستان خیلی بیشتره اما کمک� جنبه� اجتماعی و داستانی برمیگرده و جذابت� میشه تا از سرنوشت اکثر شخصیتها� کتاب مطلع بشیم اما دویست صفحه� آخر کتاب در خلال نامهه� و یادداشتها� روزانه� آنتوان دوباره نویسنده بیان عقاید خودش رو ارجح بر روایت دونسته و روان بودن و جذابیت رو شهید کرده و به پندهای اخلاقی و نظریات اعتقادی خودش پرداخته. من شخصاً دلم نمیخوا� بعد از خوندن ۲۲۰۰ صفحه، بشینم ۲۰۰ صفحه شرح حال و عقاید و توصیهها� اخلاقی بخونم! شما باید تو همون دو هزار صفحه توصیهها� اخلاقیت رو لا به لای داستان میگفتی آقای دوگار. در نهایت خانواده� تیبو پر فراز و نشیبه، با داستانی روان و جذاب شروع میشه، وارد بحثها� سیاسی کسالتبا� اما با اطلاعات جالب میشه، به جنگ میپردازه با رنگ و بوی دفاع از سوسیالیسم و انتقاد از همه حتی سوسیالیسته�! بعد دوباره سری به داستان شخصیته� میزنه و متاسفانه در انتها دوباره خستهکنند� شروع به خطابه میکن�. ه
از متن کتاب:
ه«میگف� وقتی آدم سر و کارش با چنین خری میافت� حس میکن� که خودش هم دارد خر میشو�.»ه
ه«من از ردهبند� متنفرم، از ردهبند� کنندهه� متنفرم! آدم را به بهانه� ردهبند� محدود میکنند� میتراشند� میساین� و آدم از میان چنگال آنها ناقص و معیوب و سر و دست شکسته بیرون میآی�.»ه
ه«شاید کسی تا حالا به شما گفته باشد که دوستتان دارد ولی من مطمئنم که هیچکس نمیتوان� احساسی نظیر احساس من به شما داشته باشد.»ه
ه«انقلابی که با بیدادگری، با دروغ، با قساوت صورت بگیرد برای انسانه� پیروزی دروغین است. چنین انقلابی نطفه� فساد را در خودش دارد. آنچه با چنین وسایلی به دست میآور� پایدار نمیمان�. و خود این انقلاب دیر یا زود محکوم به فناست... خشونت سلاح ستمگر است! هرگز آزادی حقیقی برای ملته� نمیآورد� فقط باعث پیروزی ستم تازها� میشو�.»ه
ه«سیاستمداری یعنی چه؟ یعنی در مبارزه� اجتماعی، تن دادن به روشهای� که هر کدام از ما، در زندگی خصوصی، آنها را خلاف شرافت یا در حکم جنایت میدان�.» ه...more
این کتاب شامل سه نوشته� نسبتاً کوتاه در مورد مرگ سه دوسته، سهراب سپهری، هوشنگ مافی و امیرحسین جهانبگلو. متن اول در مورد سهراب جنبه� ادبی بیشتری دارهاین کتاب شامل سه نوشته� نسبتاً کوتاه در مورد مرگ سه دوسته، سهراب سپهری، هوشنگ مافی و امیرحسین جهانبگلو. متن اول در مورد سهراب جنبه� ادبی بیشتری داره و دفاعی از سهراب سپهری در اتهام منفعل بودن بیشتر از نظر سیاسی. متن دوم و سوم بیشتر صحبتها� در سوگ از دست دادن و نبودنه و خودمونیت�.ه...more
دن آرام - پایان جلد ۱ (صفحه ۵۰۰) ه«هیچ حیوانی را نباید بیخو� و بیجه� کشت، مثلاً یک گوساله یا یک جاندار دیگر را. اما سر آدمیزاد را میتوانی مثل آب خورددن آرام - پایان جلد ۱ (صفحه ۵۰۰) ه«هیچ حیوانی را نباید بیخو� و بیجه� کشت، مثلاً یک گوساله یا یک جاندار دیگر را. اما سر آدمیزاد را میتوانی مثل آب خوردن ببری. آدمیزاد پلید است، ناپاک است. مثل قارچ سمی زمین را مسموم میکن�.»ه
امتیاز تا پایان جلد ۱، چهار
دن آرام - پایان جلد ۲ ( صفحه ۹۳۶) خوندن کتابهایی با این حجم خیلی اراده و انگیزه میخواد که من ندارم ولی چی دارم؟ کرم! کرم خوندن کتابهای بلند و حجیم افتاده به جونم...ه
امتیاز تا پایان جلد ۲، سه و نیم
دن آرام - پایان جلد ۳ (صفحه ۱۴۲۰) شاید جالب باشه بدونید الان چه حالی دارم بعد خوندن این همه صفحه، باید یک پاراگراف از کتاب رو براتون بنویسم: ه«سر و کله زدن با تو به جایی نمیرس�. اگر غم و غصهی� داری گریه کن باباجان، درمان درد شما زنه� گریه است. دلدار� دادن تو از من ساخته نیست. چنان سر تا پا غرق خونا� که دیگر ترحم به حال دیگران پیشکشا�. حتا دیگر بفهمی نفهمی به بچههای� هم رحما� نمیآی�. دیگر به خودم هم فکر نمیکن�. جنگ مرا از ریشه خشکانده.ه از خودم وحشتا� برداشته. نگاهی ته روح من بینداز تا ببینی از یک چاه خشک تاریکت� است.»ه
امتیاز تا پایان جلد ۳، سه
دن آرام کتاب عظیم دن آرام با توضیح مکان و نحوه� زندگی و نیای شخصیت اصلی کتاب گریگوری ملخوف شروع میشه. پس از اندکی به ماجرای عشق گریگوری و آکسینیا، همسر استپان آستاخوف پرداخته. عشقی که تا دو هزار صفحه در کتاب ادامه پیدا میکن�. آکسینیا نماد یک زن قوی و مبارزه کننده با سنتها� غلط و زورگوییهاس� (این قسمت رو داشته باشید آخر کار یه چیزی در موردش مینویس�) پدر گریگوری که از رابطه� پسرش با آکسینیا مطلع میشه برای جلوگیری از بیآبروی� قصد میکن� اون رو زن بده، ناتالیا برای این منظور انتخاب میشه و گریگوری و ناتالیا ازدواج میکنن� اما عشق آکسینیا از سر گریگوری نمیافت�. حجم عظیمی از کتاب مربوط به وقایع اتفاق افتاده برای اهالی این روستای نزدیک به دن هست، این اتفاقات مثل جنگ جهانی اول، انقلابها� فوریه و اکتبر روسیه، ماجراهای منشویکه� و بلشویکها� جنگها� داخلی بین سرخه� و سفیده� با حضور گریگوری و افکارش توضیح داده شده. چیزی که برای من این کتاب رو جذاب کرد(به معنای انگیزه برای خواندن دو هزار صفحه) سرنوشت آدمه� بود. سرنوشت گریگوری، ناتالیا، آکسینیا، استپان، بچهه� و خواهر و برادر و زنبراد� گریگوری، اینها برای من از توضیحات اتفاقات افتاده بین سرخ و سفید جذابت� بود. کتاب بدی نیست و اما واقعا نمیدون� ارزشش اندازه� خوندن دو هزار صفحه هست یا نه!ه
من یکم بیش از اندازه به اخلاقیات و تعهد در رابطه اعتقاد دارم! برای همین شخصیتها� داخل کتاب به دل من نمیشینه، دوست ندارم نماد یک زن قیام کننده در مقابل سنتها� اشتباه دارای اشتباهات اخلاقی(از نظر من) باشه.ه...more
نوشتن و امتیاز دادن به این کتاب برای من بسیار چالش برانگیزه، چرا؟ میگم حالا.ه این کتاب شامل ۵ بخش هست که ابتدا قرار بوده ۵ کتاب جدا از هم باشه و یک مجم نوشتن و امتیاز دادن به این کتاب برای من بسیار چالش برانگیزه، چرا؟ میگم حالا.ه این کتاب شامل ۵ بخش هست که ابتدا قرار بوده ۵ کتاب جدا از هم باشه و یک مجموعه رو تشکیل بده، ۵ کتابی که با رشتهها� بسیار باریکی به هم متصل هستند تا آخرین کتاب رو بخونید. اول یه خلاصه کوچیک از هر بخش بگم برای یادآوری خودم در آینده.ه
کتاب اول: فصلی درباره� منتقدان این فصل در مورد چهار نویسنده و منتقد هست، سه مرد و یک زن از کشورهای مختلف که به شدت شیفته� یک نویسنده� ناشناس آلمانی به نام آرچیمبولدی� هستند و در به در دنبال پیدا کردن اون و این وسط داستانهای عاشقانه� پیچیدها� هم بین این ۴ نفر شکل میگیره.ه
کتاب دوم: فصلی درباره� آمالفیتانو آمالفیتانو که در اواخر کتاب قبلی پیدا میشه یک استاد فلسفه� شیلیایی هست که با دخترش روسا به سانتاترسا در مکزیک نقل مکان کرده، مادر روسا در کودکی اونها رو رها کرده. با نقل مکان به شهر جدید اخبار قتلها� سریالی زنان پخش میشه و آمالفیتانو نگران دخترش میشه.ه
کتاب سوم: فصلی درباره� فیت اسکار فیت یک خبرنگار که تازه مادرش رو از دست داده برای پوشش خبری یک مسابقه� بوکس به سانتاترسا میره و اونجا با چوچوفلورس آشنا میشه، یک خبرنگار مکزیکی که از قتلها� اخیر به فیت اطلاع میده. فیت با دختر آمالفیتانو هم آشنا میشه. یک خبرنگار دیگه هم ترتیبی میده تا فیت با مظنون اصلی مصاحبه کنه.ه
کتاب چهارم: فصلی درباره� جنایات این فصل طولانیتری� بخش کتابه، به تعداد زیادی از قتلها� زنان با جزییات پرداخته که از سال 1993 تا 1997 در سانتاترسا به وقوع پیوسته.
کتاب پنجم: فصلی در مورد آرچیمبولدی� و بخش نهایی کتاب با معرفی آرچیمبولدی� و رابطه� اون با قضایای کتاب به انتها میرسه.ه
حالا چرا گفتم چالش برانگیزه ستاره دادن و نوشتن؟ چون این ۵ فصل هر کدوم یک کتاب جداست! مثلا من کتاب اول و آخر رو بیشتر دوست داشتم اما فصل سوم رو اصلا! در مجموع کتاب راحتی نیست، خیلی سرد و افسرده پیش میره. با این حجم واقعا من رو ترغیب به خوندن نمیکر� و برام عجیب نیست اگه خیلیه� ناتمام رهاش کنند. نکات رها شده زیاد داده مخصوصا توی فصل دو و سه. بخش چهار شما رو غرق در دهه� قتل و تجاوز میکن� با جزئیات اما هدفش چیه؟ نمیدون�. کتابی نیست که من به کسی توصیه کنم بخونه...ه...more
این نمایشنامه در مورد یک گروه نمایش شامل نویسنده و کارگردان و بازیگر هست که در حال آماده شدن برای یک نمایش در مورد حضرت علی هستند و با بازخوانی تمرینیاین نمایشنامه در مورد یک گروه نمایش شامل نویسنده و کارگردان و بازیگر هست که در حال آماده شدن برای یک نمایش در مورد حضرت علی هستند و با بازخوانی تمرینی اونها به علاوه� حرفهای بین خودشون موضوع پیش میره. نمایشنامه در بین صحبت عوامل نمایش به انتقاد از شرایط سانسور و قشر مذهبی(شاید هم به ظاهر مذهبی) پرداخته و البته در مورد متن نمایش در نمایشنامه (متن راجع به گذشته) دیالوگهای� هست که من موافق نیستم باهاش. بیضایی کارش رو خوب بلده، یعنی اگر قرار باشه در مورد اینکه دو به علاوه� دو میشه پنج یک نمایشنامه بنویسه، عالی مینویس� و شما با اینکه موافق نیستید اما نمیتونی� از نوشته� بیضایی تعریف نکنید.ه...more
خودشناسی کتابیه که صفحات کم سعی داره به شما کمک کنه خودتون رو بشناسید، چرا؟ چون اعتقاد داره اولین و مهمترین کلید حل مشکلات انسان و رسیدن به یک زندگی بخودشناسی کتابیه که صفحات کم سعی داره به شما کمک کنه خودتون رو بشناسید، چرا؟ چون اعتقاد داره اولین و مهمترین کلید حل مشکلات انسان و رسیدن به یک زندگی بهتر، شناخت خودتون و ریشه� مشکلات هست. کتاب مفیدیه اما برای من جدید نبود و البته یه مشکلی که معمولاً با کتابهای روانشناسی دارم اینه که بسیاری از صحبتها� مطرح شده در حرف ساده و در عمل بسیار سخته! مثلا میگه بشینید فکر کنید ریشه� اضطرابتون چیه؟ خیلی ساده میگه اما رسیدن به جواب این سوال کار سادها� نیست. در مجموع خوندنش بد نیست.ه...more
خوشهها� خشم کتابی نبود که من رو شگفتزد� کنه... کتاب با توصیف طوفان و گرد و غبار و وضعیت بد زمینها� کشاورزی شروع میشه و ورود شخصیتها� اصلی جای3.5 �
خوشهها� خشم کتابی نبود که من رو شگفتزد� کنه... کتاب با توصیف طوفان و گرد و غبار و وضعیت بد زمینها� کشاورزی شروع میشه و ورود شخصیتها� اصلی جاییه که تام جود بعد از چند سال که به جرم قتل زندان بوده، با تعهد آزاد شده و برگشته. همون ابتدای کار واعظ قدیمی رو میبینه و باهاش همصحب� میشه، واعظی که دیگه واعظ نیست و تفکرات خاص خودش رو داره! خلاصه با این شخص به سمت خونه میره و اونجا تازه متوجه میشه که اعضای خانواده و مسای� همهچی� رو رها کردن و رفتن. اونجاست که میفهم� بانکه� زمینه� رو از مردمی که مستاجر بانک بودند گرفته تا اونها رو یکپارچه کنه و با تراکتور سودش رو بیشتر کنه، چرا؟ چون اوضاع اقتصادی فاجعهس� و بانکه� هرآن ممکنه ورشکست بشن. خانواده تام و بسیاری دیگه از شرق به سمت غرب مهاجرت میکنن تا در باغه� و مزارع کاری و پولی بدست بیارن. تام هم به خانواده� نه چندان کم جمعیت� ملحق میشه و با یک کامیون راهی غرب میشن و تا انتهای کتاب با این خانواده همراهیم تا ببینیم چه بلاهایی بر سرشون میاد. کتاب دو روایت داره یکی در فصول فرد یکی در فصول زوج. در یکی با دید کلی تر از اتفاقات و وقایع صحبت میکن� و در دیگری داستانها� خانواده جود رو میخونی� و البته این فصول آنچنان هم جدا و پرت از هم نیستند. کتاب در یک خط بسیار صاف بدور از هیچگونه احساساتی بدبختی کشاورزان مهاجر رو به روی شما میاره و با یک دید سوسیالیستی سعی داره بگه دست در دست هم دهیم به مهر و فلان. شخصیتها� خانواده جود هم که آلت دست اشتاینب� شدن و هر از گاهی یکیشون رو پر پر میکن� ...more
جوانی که به علت درگیری با صاحب کار قبلی سرگردان در خیابانه� و جادهه� به دنبال کار میگرد� به جایی میرسه که شغل خانوادگی همه کار کردن در معدنه. هرچندجوانی که به علت درگیری با صاحب کار قبلی سرگردان در خیابانه� و جادهه� به دنبال کار میگرد� به جایی میرسه که شغل خانوادگی همه کار کردن در معدنه. هرچند امیدی نداره اما تلاشش رو میکن� تا کاری در معدن پیدا کنه. از اینجا تا حدود یک سوم کتاب به زندگی سخت کارگران معدن پرداخته تا جایی که شما به راحتی میتونید رنج و سختی اونها رو درک کنید، کارگرانی که از نوجوانی در معدن تلاش میکنن� تا وقتی که از کارافتاده میشن و با این همه کار تنها چیزی که عایدشون میشه یک نان بخور و نمیره. اون جوان که اسمش اتیی� هست این رنج و سختی و ظلمی که صاحبان معدن به این کارگران میکنند رو تحمل نمیکن� و بذر اعتراض رو در دل این کارگران میکاره و اونها رو به اعتصاب وادار میکن� و ... رنج و سختی این کتاب خیلی ملموسه و مهم نیست شما کارگر باشید تا درکش کنید، فقط کافیه از طرف یک نیروی قدرتمندتر مورد ظلم واقع شده باشید و برای همینه که در کشور ما این کتاب خیلی مورد استقبال قرار گرفته. روند داستان رو دوست داشتم، دید نویسنده با توجه به سال نوشته شدن کتاب برام جالب بود و آنچنان یک طرفه نبود، با نتایجی که احتمالاً امیل زولا با توجه به سبک نوشتارش در کل کتابها� میخواست� بهش برسه خیلی موافق نیستم اما به نظرم این کتاب باید خونده بشه.ه...more
کتاب با دو داستان مجزا از هم شروع میشه، دو داستانی که مثل دو خط موازی خیلی طولانی کنار هم حرکت میکنند و به نظر میاد در دوردسته� یه جایی متقاطع میشن وکتاب با دو داستان مجزا از هم شروع میشه، دو داستانی که مثل دو خط موازی خیلی طولانی کنار هم حرکت میکنند و به نظر میاد در دوردسته� یه جایی متقاطع میشن و به هم میرسن. اول داستان پسری ۱۵ ساله که برای عدم تحقق پیشبین� پدرش راجع به خودش قبل از تولد پانزده سالگی از خونه فرار میکن�. پسری که مادرش همراه با خواهرش اونها رو ترک کرده و پسر هیچ خاطرها� از اونها نداره. پیشبین� پدر چیه؟ اینکه پسر پدرش رو میکش� و با خواهر و مادرش میخواب�... از یه طرف دیگه یک داستان داریم از وقوع یک حادثه� عجیب که در اون بچهها� کلاسی که به اردو رفتن همه با هم بیهوش میشن، بعد از چند ساعت همه به هوش میان و هیچی از این چند ساعت یادشون نمیاد، جز یک نفر که مدته� در کما میمونه و بعد که به هوش میاد فراموشی میگیره ولی کارهای عجیب دیگها� میکن� مثلا با گربهه� حرف میزنه، این بچه الان پیرمرد شده و ادامه� داستان دوم رو با این پیرمرد همراهیم. کتاب چی میخواد بگه؟ نمیدونم، اصلا فکر نمیکن� موراکامی بخواد توی کتاباش چیزی بگه، حتی داستان هم تعریف نمیکن� اما سعی میکن� با تکیه بر خاطرات احساسات شما رو قلقلک بده تا باهاش همراه بشید. توی کتاب جنگل نروژی گفتم که کتاب داستان خاصی نداره اما قشنگ قلب شما رو لمس میکن� اینجا اما خیلی موفق به لمس قلب نمیشه. کتاب بدی نیست اما وقتی به جنگل نروژی ۴ دادم نمیتون� به این کتاب ۵ بدم. کتاب خیلی بازه، همه چیز رو گذاشته به انتخاب خودت، خیلی خیلی باز، دیگه گشاد شده اما خب من رو همراه کرد با خودش. من ترجمه� کتاب رو نخوندم و واقعا نمیتونم تصور کنم چطور این کتاب بدون نابود شدن ترجمه شده به شما هم توصیه نمیکنم ترجمه بخونید، حداقل سانسورهاشو چک کنید.ه...more
همونطور که در ریویوی کتاب شبها� تهران نوشتم، کتاب جزیر در واقع فصل پایانی کتاب شبها� تهرانه، جایی که بهزاد و نسترن به جزیرا� میرن. نسترن و بهزاد همونطور که در ریویوی کتاب شبها� تهران نوشتم، کتاب جزیر در واقع فصل پایانی کتاب شبها� تهرانه، جایی که بهزاد و نسترن به جزیرا� میرن. نسترن و بهزاد به همراه آقای حیدری هر کدوم نماد یک دسته از انسانها رو بازی میکنن� و در آخر بهزاد دگرگون شده نسترن رو میبینه.ه...more
شبها� تهران داستانی اجتماعی عاشقانه با درونمایه� روانشناسی و جامعهشناسی�. غزاله علیزاده با شرح افکار و درونیات شخصیتها� اصلی سعی کرده یک نگا۳.۵ �
شبها� تهران داستانی اجتماعی عاشقانه با درونمایه� روانشناسی و جامعهشناسی�. غزاله علیزاده با شرح افکار و درونیات شخصیتها� اصلی سعی کرده یک نگاه روانکاوانه داشته باشه و با توضیح و تفسیر قسمتی از جامعه� اون زمان و در واقع طبقه� مرفه دیدی جامعه شناسانه ارائه بده. عشق درون این رمان از عشقها� دو طرفه که به دلیل فقر و خانواده به هم نمیرسن� نیست، بلکه از نوع عشقها� یکطرفهس� که دلیل نرسیدنه� درونیس� تا بیرونی. بهزاد یک نقاش تحصیلکرده در فرنگ در یک سفر به شمال در طول یکی دو شب هم با نسترن و هم با آسیه آشنا میشه. نسترن دختر سرهنگی عاشق وطن و نسبتاً سختگیر، آسیه دختری زیادهخوا� و مشوش و تا حدودی خودشیفته. بهزاد عاشق آسیه میشه و نسترن عاشق بهزاد... حاصل شرح حال و ماجرای زندگی این افراد و شخصیتها� فرعی دیگه شده یک رمان طولانی به نام شبها� تهران. رمان نسبتاً روانیه مخصوصا نیمه� دوم کتاب اما با توجه به اینکه بعد از خانه� ادریسیه� این کتاب رو خوندم انتظار بیشتری داشتم. غزاله علیزاده یک داستان کوتاه به اسم جزیر داره که در واقع فصل آخر و ادامه� کتاب شبها� تهرانه، اون رو هم بعد از این کتاب بخونید جالبه چون مثل خانه� ادریسیه� مکان شروع و پایان داستان یک مکان میشه.ه...more
خانه� ادریسیه� یکی از بهترین رمانها� سیاسی-اجتماعی ایرانه. در شروع کتاب چهار نفر در خانه� مجلل ادریسیه� زندگی میکنند� خانم ادریسی، دخترش لقا، نوخانه� ادریسیه� یکی از بهترین رمانها� سیاسی-اجتماعی ایرانه. در شروع کتاب چهار نفر در خانه� مجلل ادریسیه� زندگی میکنند� خانم ادریسی، دخترش لقا، نوه� پسریش وهاب و مستخدم خونه یاور. خانه� ادریسیه� در شهر خیالی عشقآبا� قرار داره. این کشور اخیراً دچار انقلاب شده، یک انقلاب کارگری-کمونیستی. داستان از جایی شروع میشه که آتشکارها به خانه� ادریسیه� میان و پس از بازدید اعلام میکنن� به زودی افرادی برای استقرار در این خانه به اونجا میان و در واقع این مکان یک خانه� اشتراکی میشه. چندین نفر به خانه� ادریسیه� میان و زندگی مشترک افراد طبقه� کارگر و فقیر با افراد مرفه(از دید تازهواردا�) شروع میشه. این کتاب به جز نقد جریان سیاسی آشنای موجود در کتاب به مسائل مهم اجتماعی دیگها� میپرداز� که چه بسا مهمتر از نقدهای سیاسی باشه. اولین موضوع تغییر و تطبیق افراد مختلف در شرایط مختلف. نکته� بعد نقد ظلمی که به زنان شده در طول نسلها� مختلف، از خانم ادریسی و دختر عموی زیباش، تا دخترانش رحیل و لقا و حتی عروسش رعنا و زنان تازهوار� به خانه حتی قویتری� اونها، قهرمان شوکت. موضوع بعدی موجود در کتاب، موضوع عشقه، هرچند کمرنگت� از بقیه� مسائل. کتاب شخصیتپرداز� خیلی خوبی داره و برای ساخته و پرداخته شدن این شخصیته� نیاز به موقعیتها� زیادی داره و این موقعیته� گاهی باعث کسل کننده شدن کتاب میشه، اما من این مورد رو جزو عیوب کتاب نمیدون� چون هر کتابی که بیش از ۵۰۰ صفحه باشه اونم در دستهها� سیاسی، اجتماعی، درام و ... که ماهیت هیجانی ندارند، خواه ناخواه گاهی کسل کننده میشه. سبک کتاب من رو یاد نویسندگان روس میندازه. کتاب جذاب به معنای سرگرم کننده بودن نیست اما از نظر «حرف برای گفتن» داشتن بسیار جذاب و خواندنیه.ه...more
من برای جرد دایموند احترام زیادی قائلم، اول به خاطر اینکه به کارش علاقه داره و بسیار زحمت کشیده، سفرهای متعدد، زندگی بین مردم مختلف و قبیلهها� مختلف من برای جرد دایموند احترام زیادی قائلم، اول به خاطر اینکه به کارش علاقه داره و بسیار زحمت کشیده، سفرهای متعدد، زندگی بین مردم مختلف و قبیلهها� مختلف و خلاصه زیر پتو ننشسته تز بده، دلیل دوم و مهمتر اینکه «* سانسور *» ه
کتاب نسبتاً سنگینه به خاطر اینکه اطلاعات، مثاله� و توضیحات زیادی داره. یک خلاصه� بسیار مختصر در پادکست بیپلا� از این کتاب آورده شده که برای آشنایی مختصر با کلیات کتاب خوبه. ضمن اینکه یک مستند سه قسمتی مجموعا سه ساعته هم بر مبنای همین کتاب توسط نویسنده ساخته شده که بسیار به فهم کتاب کمک میکن� و تقریبا موضوعات کلی و مهم کتاب رو بیان میکن�. پیشنهاد من اینه اول اون خلاصه� بیپلا� و بعد این سه قسمت مستند رو ببینید و اگر همچنان به شرح و بسط موضوعات و مثالها� بیشتر علاقهمن� بودید کتاب رو بخونید. البته بگم تقریباً از صد، صد و پنجاه صفحه� آخر کتابی که من دارم و ویراست جدید هست مطلبی نه در پادکست و نه در مستند نیست که اونها رو دیگه باید از کتاب بخونید.ه
اما در مورد محتویات کتاب جرد دایموند فیزیولوژیست و پرندهشنا� در یکی از سفرهاش به گینه� نو با سوالی روبرو میشه. فردی به اسم یالی از اهالی همونجا از جرد میپرس� «چرا محمولهها� شما اینقدر زیاده و محمولهها� ما کم؟» محموله در واقع کلمها� هست که اهالی گینه� نو به اجناس و وسایلی میگن که غربیه� با خودشون آوردن و قبلاً وجود نداشته. حالا یالی پرسیده چرا شما اینقدر وسیله و اجناسی دارید که ما نداریم ولی ما خیلی چیزی نداریم که شما نداشته باشید؟ در واقع ریشه� سوال یالی به دلایل وجود نابرابری بین انسانه� برمیگرد�. چرا برخی از تمدنه� و ملته� سریعت� و بیشتر رشد کردند و پیشرفته شدند؟ این سوال جرقه� نوشتن این کتاب رو در ذهن جرد دایموند روشن میکن�.ه در طول کتاب با طرح مسائل و فرضیاتی سعی میشه به این سوال پاسخ دادن بشه. مسئله� اول مطرح شده در مورد گیاهانه. اینکه تمدنها� پیشرفتهت� به گیاهان مناسبتر� دسترسی داشتند. مثلا در خاورمیانه گندم و جو، در چین برنج، در شمال آمریکا ذرت و ... این مناسب بودن به این معناست که هنگام تغییر به زندگی کشاورزی، این گیاهان قابلیت کاشت سریعت� و راحتتر� داشتند و انسانه� ناخودآگاه با چیدن ساقهها� پربازدهت� و نرمت� دست به اهلی کردن اون گیاهان هم زدند. این مدل گیاهان باعث خوراک بیشتر و بهتر برای اون جمعیت از انسانه� شد. در حالی که مثلا گیاه قابل رشد در گینه� نو تارو و موز بود که هم در کاشت و برداشت و هم از نظر هرم غذایی وضعیت مناسبی نداره. خب از این مورد جرد نتیجه میگیره که جغرافی مهمترین دلیل این مورد بوده. مورد بعدی حیوانات و اهلی کردن حیوانات بوده. در واقع جوامع برتر مثل گیاه به حیوانات مناسبتر� هم دسترسی داشتند، حیواناتی که به درد اهلی کردن میخوردن�. تعداد این نوع حیوانات بسیار کمه در حدود ۱۴ نوع که مثلا ۱۳ نوع از اونها بومی اوراسیا هستند. حیواناتی مثل گاو، بز، گوسفند، شتر و ... حیوانات برای اینکه مناسب پرورش و دامداری باشند باید چه ویژگیهای� داشته باشند؟ مثلا گوشتخوا� نباشند، سریع رشد و تولید مثل کنند، تعداد زاد و ولد زیادی داشته باشند، توانایی زندگی گلها� داشته باشند، با انسان سازگار باشند و از این قبیل خصوصیات. خب در این مورد هم جرد به همون نتیجه� قبل رسید، موضوع مهم جغرافیا بود. اما مورد بعدی تولید و شکل دادن به آهنه. این عامل بسیار مهمی هست چون هم باعث تولید ابزار کار بسیار خوب شد و هم اسلحه. اما چرا مثلاً در گینه� نو کسی به شکل دادن آهن نپرداخت؟ چرا همون تمدنهای� که گیاه و حیوانات مناسب داشتند به این کار نائل شدند؟ نظر جرد اینه که در این جوامع با افزایش تولید خوراک هم از گیاهان و هم گوشت حیوانات دیگه لازم نبود همه� مردم برای به دست آوردن غذا تلاش کنند، در نتیجه وقت و انرژی کافی برای پرداختن به بقیه� کارها به دست اومد و همین وقت باعث آزمایش و خلاقیت و در نتیجه کشفیات از جمله آهن شد. و نتیجه میگیره که اینجا هم جغرافیا نقش پررنگی داشته.
موضع بعدی که بهش پرداخته اینه که جوامع برتر در سرزمینهای� زندگی میکردند که از نظر شکلی افقی بودند مثل آسیا و اروپا برعکس مثلا آفریقا و این باعث شد سرتاسر این سرزمین در یک عرض جغرافیایی باشه و وقتی این افراد مهاجرت میکردند و دام و دانه� گیاهان رو با خودشون میبردن� توانایی کشت و پرورش اون رو به دلیل مشابهت آب و هوا داشتند در حالی که در سرزمین های عمودی این اتفاق نمیافت� و آب و هوا به شدت تغییر میکن� و اینجا هم جغرافیا مهمترین موضوع مورد نظر جرد هست. مسئله� مهم دیگه که بهش میپردازه� بیماری ها هستند. با توجه به اینکه بسیاری از بیماریها� مهلک انسان از دام و حیوانات منتقل شده، گروهی از انسانه� که با دامه� بیشتر سروکار داشتند به این موارد مقاوم شدند و وقتی به سمت جوامع دیگه که این خصوصیات رو نداشتند میرفتن� بسیاری از اونها به خاطر این بیماریه� نابود میشدن�. که خب مشخصا اینجا هم جغرافیا مهمترین نقش رو بازی کرده. یک مثال از حمله� اسپانیا به اینکاها میاره که با تعداد بسیار کمی جمعیت زیادی از اونها رو شکست میدن. از دلایل اون به همین میکروب، اسلحه و همچنین آگاهی و استراتژی اشاره میکن� که آگاهی و استراتژی از تجربیات ثبت شده� قبلی اومده که اون نوشتن و خط هم از چیزهاییه که به خاطر روی آوردن به زندگی کشاورزی و داشتن زمان و انرژی بیشتر اختراع شده! بعد از این به قاره� آفریقا رسیده، قارها� عمودی و متفاوت. اونجا از شکستها� اولیه� استعمارگران و دلایلش گفته، و بعد به پیروزیه� و دلایلش رسیده، که مهمترین دلیل چیه؟ جغرافی! در آخر کتاب در مورد ژاپن صحبت کرده که این قسمت در ویراست جدید اضافه شده در مورد ریشه و زبان و ... که جالبه. پس از اون یک پسگفتار ویراست ۲۰۰۳ داره که به یک سری از اشکالات جواب داده، جالب بود اما کامل نه. در نهایت حرف این کتاب اینه که مهمترین دلایل برتری بعضی از انسانه� بر انسانها� دیگه و پیشرفت� اونها اسلحه، میکروب و فولاد بوده و همه� اینه� به خاطر جغرافیا و نه نژاد و هر چیز دیگه. شاید اگه مکان این آدمه� عوض میشد، سرنوشت اونها هم عوض میش�. این حرف آقای جرد دایمونده و من زیاد باهاش موافق نیستم راجع به اینکه همه چیز در جغرافیا خلاصه شده...ه...more
لولیتا داستان مردیه که علاقه� جنسی بیمارگونها� به دخترکان نه تا چهارده ساله داره. راوی داستان خود این مرده و مشخصا از ابتدا با خوانندگان صحبت میکن�لولیتا داستان مردیه که علاقه� جنسی بیمارگونها� به دخترکان نه تا چهارده ساله داره. راوی داستان خود این مرده و مشخصا از ابتدا با خوانندگان صحبت میکن� و اونها رو اعضا هیئت منصفه خطاب میکن�. پس از ابتدا پیداست که مرد مورد نظر جرمی مرتکب شده. مرد ابتدا از زندگی خودش و ازدواج اولش صحبت میکن� و به تعریف کلمها� میپرداز� که در کتاب «نیمفت» ترجمه شده. بعد، داستان سفر به آمریکا و اجاره کردن خانها� که در اون یک زن شوهر مرده و دختر نیمفتش� لولیتا زندگی میکنن� رو تعریف میکن�. از همون ابتدا مرد در حسرت یک لمس از این دخترک ۱۲ ساله میسوز�. بیش از این در مورد داستان صحبت نمیکن� تا لو نره. این که داستان به گونها� نوشته شده که گویا در حال جستن راهی برای تبرئه� خودش هست من رو اذیت میکنه� منظورم تبرئه از جرم مرتکب شده نیست، تبرئه از انحراف جنسیه، هرچند به نظرم دنیا داره به سمتی میره که در آینده� شاید نه چندان دور این اتفاق بیفته! داستان همونطو� که ابتدای کتاب در متنی شبیه به پیشگفتار نوشته شده، هیچ نتیجه� اخلاقیا� نداره. نمیدونم از نظر موضوعی آیا این کتاب زیرشاخه� پورنوگرافی دسته بندی میشه؟ اگر بله نویسنده کاملا شونه خالی کرده از توضیح صحنهها� جنسی، اگر نه، پس دقیقاً زیرشاخه� چه دستها� هست؟ در مجموع به نظرم یک کتاب متوسط رو به بالاست اما چهار میدم به دلایل شخصی :))ه...more
این کتاب با سه اسم در ایران چاپ شده، نقطه� فریب، تزویر و حقیقت یخی. بر خلاف آثار قبلی که از دن براون خونده بودم اینجا خبری از رابرت لنگدان نبود و خبراین کتاب با سه اسم در ایران چاپ شده، نقطه� فریب، تزویر و حقیقت یخی. بر خلاف آثار قبلی که از دن براون خونده بودم اینجا خبری از رابرت لنگدان نبود و خبری هم از کشف رمز و راز باستانی و تاریخی و نمادشناسی نبود. داستان از این قراره که در نزدیکی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بودجه� زیاد و شکستها� پیاپی ناسا باعث شده اصلیتری� رقیب پرزیدنت در موضع بهتری قرار داشته باشه چرا که پرزیدنت حامی سرسخت ناسا و رقیب اون از مخالفان ناساست اما در همین اوضاع ناسا به یک کشف تاریخی میرسه، کشفی در یخها� قطب شمال و این شروع ماجرای کتابه. داستان کتاب پرکشش و خوبه، در حد بقیه� کتابها� دن براون اطلاعات جانبی نداره و کمی واقعیت� نوشته شده. در نهایت بعد از خوندن چندین کتاب از دن براون میدون� که در خلال داستان داره چی میگه هر چند من خیلی با تفکراتش موافق نیستم اما نمیتونم هنر قصهگویی� رو زیر سوال ببرم.ه...more
تماماً مخصوص داستان یک روزنامهنگا� ایرانی به نام عباس ایرانیس� که در ایران عاشق شده، عشقش رو از دست داده، مجبور به فرار از ایران شده و ابتدا به پاکستماماً مخصوص داستان یک روزنامهنگا� ایرانی به نام عباس ایرانیس� که در ایران عاشق شده، عشقش رو از دست داده، مجبور به فرار از ایران شده و ابتدا به پاکستان و سپس به آلمان رفته. در حال حاضر در یک هتل در یک جای پرت کار میکن�. این خبرنگار برای ما زندگی گذشته و الانش رو بین واقعیت و خیال تعریف میکن�. کتاب از نظر من هیچ ایرادی نداره اما هیچ چیزی از کتاب هم برای من هیجان انگیز و عجیب نیست که سر شوق بیام. مسائل مهم و جالبی توی کتاب مطرح میشه و مهمترین موضوع هم تنهاییه، تنهایی...ه
پ.ن: این کتاب یک بار توسط عباس معروفی بازنویسی شده، لطفاً اگه کسی هر دو نسخه رو خونده بگه از نظر کمی و کیفی چه تفاوتی بین دو نسخه هست. با تشکر
Merged review:
تماماً مخصوص داستان یک روزنامهنگا� ایرانی به نام عباس ایرانیس� که در ایران عاشق شده، عشقش رو از دست داده، مجبور به فرار از ایران شده و ابتدا به پاکستان و سپس به آلمان رفته. در حال حاضر در یک هتل در یک جای پرت کار میکن�. این خبرنگار برای ما زندگی گذشته و الانش رو بین واقعیت و خیال تعریف میکن�. کتاب از نظر من هیچ ایرادی نداره اما هیچ چیزی از کتاب هم برای من هیجان انگیز و عجیب نیست که سر شوق بیام. مسائل مهم و جالبی توی کتاب مطرح میشه و مهمترین موضوع هم تنهاییه، تنهایی...ه
پ.ن: این کتاب یک بار توسط عباس معروفی بازنویسی شده، لطفاً اگه کسی هر دو نسخه رو خونده بگه از نظر کمی و کیفی چه تفاوتی بین دو نسخه هست. با تشکر...more
مسای� رمانی اجتماعی با خط اصلی مبارزهس�. احمد محمود با بیانی شیوا و روان چندین سال از زندگی یک نوجوان رو به تصویر میکش�. خالد در حال دست و پنجه مسای� رمانی اجتماعی با خط اصلی مبارزهس�. احمد محمود با بیانی شیوا و روان چندین سال از زندگی یک نوجوان رو به تصویر میکش�. خالد در حال دست و پنجه نرم کردن با بلوغ در خانها� اجارها� با مسایای� زندگی میکن� که هر کدوم داستان خودشون رو دارند اما در یک چیز مشترکند، فقر. شروع داستان با کتک خوردن بلور خانوم توسط امان آقا شروع میشه، خالد، شخصیت اصلی و راوی داستان جوری این ماجرا رو تعریف میکن� که مشخصه این قضیه� کتک خوردن نه اولین باره و نه آخرین بار خواهد بود. در هیاهوی ملی شدن صنعت نفت، شور جوانی خالد از قضایای جنسی و حشر و نشر با بلور خانوم شروع میشه تا به رفقایی با سیبیل زیبا و اعلامیه و شبنام� میرسه و در نهایت زندان.ه
پ.ن: من نمیتونم برای این مبارزان خیلی ذوق کنم، این دوستان با سیبیل زیبا هر جا روی کار اومدن دو برابر ظالم قبلی ظلم کردند، آب من با اینا تو یک جوی نمیره
قسمتی از متن کتاب: «اگه عمامه� آخوند رو بدزدی که زیرشلوارش کنی، مشمول ماده� ۱۲۷ میشی. آخه آخوند از ابنیه و آثار مذهبیه.... عمامه� آخوند از آثار مذهبیه اما کون پتی تو که احتیاج به شلوار داره چی؟»ه...more