مجموعه ی یازده داستان، یا به زبان خود نویسنده " کابوس" ، که حول حادثه ی یازده سپتامبر و با یه نگاه مطلقا شرقی نوشته شده اند. تو هر داستان با شخصیت هایمجموعه ی یازده داستان، یا به زبان خود نویسنده " کابوس" ، که حول حادثه ی یازده سپتامبر و با یه نگاه مطلقا شرقی نوشته شده اند. تو هر داستان با شخصیت هایی رو به رو می شید که هر کدوم به نوعی درگیر سقوط برج ها بوده اند. می خواین با داستان ها برید لا به لا و تووی تار و پود وجود آدم هایی که یه دردی ، یه شوکی رو تا یه عمقی که نمی تونست عمیق تر باشه - به احتمال قوی- حس کرده اند... دومین کتابی ِ که از جناب مندنی پور خوندم و این بار هم به توصیه ی یه دوست عزیز. این بار هم مهم ترین و جالب ترین وجه کار نویسنده رو نثر خاصش می دونم که البته مورد تعریف و تمجید خیلی ها بوده و هست و حرفی هم درش نیست اما راستش این قدر حوصله ام سر رفته از فضای، یا درست تر بگم از جنس، داستان های ایرانی که ترجیح می دم تا یه مدت اصلن نزدیک اشون نرم. کتاب کمیک خوب سراغ ندارین؟؟؟
Merged review:
مجموعه ی یازده داستان، یا به زبان خود نویسنده " کابوس" ، که حول حادثه ی یازده سپتامبر و با یه نگاه مطلقا شرقی نوشته شده اند. تو هر داستان با شخصیت هایی رو به رو می شید که هر کدوم به نوعی درگیر سقوط برج ها بوده اند. می خواین با داستان ها برید لا به لا و تووی تار و پود وجود آدم هایی که یه دردی ، یه شوکی رو تا یه عمقی که نمی تونست عمیق تر باشه - به احتمال قوی- حس کرده اند... دومین کتابی ِ که از جناب مندنی پور خوندم و این بار هم به توصیه ی یه دوست عزیز. این بار هم مهم ترین و جالب ترین وجه کار نویسنده رو نثر خاصش می دونم که البته مورد تعریف و تمجید خیلی ها بوده و هست و حرفی هم درش نیست اما راستش این قدر حوصله ام سر رفته از فضای، یا درست تر بگم از جنس، داستان های ایرانی که ترجیح می دم تا یه مدت اصلن نزدیک اشون نرم. کتاب کمیک خوب سراغ ندارین؟؟؟...more
کتاب رو هدیه گرفتم و تو چند تا بعد از ظهر بین کارهای دیگه ام دست گرفتم و خوندم. احساس می کنم شخصیت اول داستان خود .نویسنده است، شخص خود نویسنده و متا کتاب رو هدیه گرفتم و تو چند تا بعد از ظهر بین کارهای دیگه ام دست گرفتم و خوندم. احساس می کنم شخصیت اول داستان خود .نویسنده است، شخص خود نویسنده و متاسفانه من با این شخصیت ارتباط نمی گیرم یا اگر بخوام بهتر بگم از این تیپ شخصیت ها و چنین عقایدی بدم میاد.
جدا از سلیقه شخصی من موضوع داستان جالب و شیرین بود.
فوق العاده فضای دلنشینی داره این کتاب و کاراکتر اصلیش "مومو کوچولو" احتمالا یکی از به یاد موندنی ترین کاراکتر ها باشه. این که چرا تا امروز این کتاب روفوق العاده فضای دلنشینی داره این کتاب و کاراکتر اصلیش "مومو کوچولو" احتمالا یکی از به یاد موندنی ترین کاراکتر ها باشه. این که چرا تا امروز این کتاب رو نخوونده بودم برام جای سوال شده و حالا از تموم شدنش ناراحت ام. کتاب جمله های فراموش نشدنی زیادی داره و ترجمه ی خوب و ساده. و از ابتدا تا به انتهاش به ما می گه که" زندگی چیزی ." نیست که به همه تعلق داشته باشد درد و رنج کسانی رو که از اول باهاش شروع کردند و ادامه دادند، هر چند خلاف میل خودشون، طوری بار میاره که زندگی رو به سخره بگیرند و از مشکلات ساده رد شن. پایان بندی کتاب قلبم رو به درد آورد. تصورش خیلی ناراحت کننده است.
پ.ن: طرح روی جلو کتاب به هیچ وجه سنخیتی با محتواش نداره.
**spoiler alert** یک رمان طولانی، خسته کننده و با این حال عالی که تاثیر خاصی روی من داشت.
ماجراهای کتاب بین سال های ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰ اروپا اتفاق میفته و ت**spoiler alert** یک رمان طولانی، خسته کننده و با این حال عالی که تاثیر خاصی روی من داشت.
ماجراهای کتاب بین سال های ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰ اروپا اتفاق میفته و تصویر جالبی از فضای اجتماعی اون سال ها رو نشون می ده: گسترش هیپی گری و کمونیسم در اروپا.اما همه ماجرا این نیست و انگار تمام این موضوعات برای گسترش داستان کافی نبوده و از نیمه های کتاب با ورود یکی از شخصیت ها به آفریقا، ما تصویری از شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشورهای آفریقایی رو هم در اون زمان داریم.
داستان حول محور خانواده لنوکس و هیپی های ساکن منزلشون شکل می گیره و تا مدت هاااا ادامه پیدا می کنه. زندگی هر کدوم از کاراکتر ها تو تما� این سال ها دنبال می شه . کاراکتر های که اکثرا ساختار شکن و منتقد اند و دنبال سبک جدیدی برای زندگی اند. فراز و فرود های زیادی رو تجربه می کنند و بعد از حدود ۸۰۰ صفحه تمام اون ها رو میبینیم که به ارامش و ثبات نسبی ای رسیده اند.
پی دی اف کتاب رو با ترجمه آقای اسماعیل قهرمانی پور خوندم و این اولین کتابیه که از دوریس لسینگ دست گرفتم.
بیشتر از دو ساله که این کتاب همراهمه. گاهی یه صفحه از یه داستان خوندم و کتاب رو گذاشتم کنار . گاهی هم چند تا داستان رو پشت هم خوندم و جلو رفتم. تو شرابیشتر از دو ساله که این کتاب همراهمه. گاهی یه صفحه از یه داستان خوندم و کتاب رو گذاشتم کنار . گاهی هم چند تا داستان رو پشت هم خوندم و جلو رفتم. تو شرایط روحی متفاوتی هم دستم گرفتم ولی همیشه از خوندنش راضی بودم. داستان ها همگی استاندارد بالایی دارند و جمع کردن بیشتر از سی داستان خوب با تم سال نو قطعا کار آسونی نبوده.
کارها به انتخاب جواد ماهزاده است.
از بین این ها داستان "خواب" از سیامک گلشیری رو بیشتر پسندیدم. داستان" نوروز فقط در کابل باصفاست" از محمد آصف سلطان زاده رو هم به جهت زبان نوشتاری اش خیلی دوست داشتم.
زمانی که مترجم درد ها وارد بازار کتاب ایران شد بسیار گل کرد و درخشید و بسیار ازش صحبت شد. من اما به دلیل بدبینی همیشگیم نسبت به کارهایی که تبلیغات زیازمانی که مترجم درد ها وارد بازار کتاب ایران شد بسیار گل کرد و درخشید و بسیار ازش صحبت شد. من اما به دلیل بدبینی همیشگیم نسبت به کارهایی که تبلیغات زیادی براشون می شه، اصلا سمت این کتاب نرفتم و بعد ها هیچ وقت کتابی از جومپا لاهیری دست نگرفتم. پس این کتاب در واقع اولین کتابیه که ازش می خونم. اونم با فاصله ای بیشتر از ده سال از انتشارش تو ایران.
باید بگم داستان های بسیار زیبایی داشت. مخصوصا داستان " این یک قضیه موقتی است". واقعا انتظار مجموعه ی به این دلنشینی و ساده خوانی رو نداشتم. البته مدت ها بود داستان کوتاه هم نخونده بودم.
من آشنایی چندانی با تاریخ پراگ ندارم� و این باعث شد روایت هدا کووالی بسیار برام شکه کننده و تازه باشه و تصور من رو نسبت به پراگ به کلی تغییر بده�.
کوومن آشنایی چندانی با تاریخ پراگ ندارم� و این باعث شد روایت هدا کووالی بسیار برام شکه کننده و تازه باشه و تصور من رو نسبت به پراگ به کلی تغییر بده�.
کووالی داستان مصیبت ها و جنگ هر روزه اش برای زنده موندن رو با چنان لحن بی طرفانه و عاری از حس دلسوزی برای خود روایت می کنه که قبول اینکه این فجایع بر خودش گذشته یه کم سخت می شه. همون طور که تصور زندگی در اردوگاه های کار اجباری و فرار ازون سخته. کسی که تمام این ها رو از سر گذرونده، باید برای ادامه دادن به زندگی قدرت عظیمی رو در خودش پرورش بده. اما کووالی نه تنها به زندگی ادامه داد بلکه عاشق شد، مادر شد، فعالیت های سیاسی و اجتماعی اش رو از سر گرفت، کار کرد و هیچ وقت دست از جنگیدن برنداشت و نشون داد که حد و مرز آدمیزاد در تحمل سختی بیشتر از تصورات خودشه. کتاب از این نظر بسیار الهام بخش و قویه.
روایت کتاب پاره پاره و در بخش هایی فاقد انسجام کافیه. جزئیات در خاطرات قدیمی تر محو و گاها مبهمه. اما کووالی نویسنده ی حرفه ای نیست و این کتاب هم صرفا شرح شخصی او از وقایعی است که در اون سال ها بر خودش گذشته و نباید به چشم یه اثر ادبی بهش نگاه کرد. با این حال دید زنانه کتاب از ویژگی های خوبشه.
ممنون از علیرضا که نسخه خودش از کتاب رو بهم قرض داد.
بسیار ناباکوف رو دوست دارم. لولیتا همیشه از بهترین های من برای پیشنهاد کتاب بوده و هست و همین طور پنین.
کتاب شاه، بی بی، سرباز اما کمی متفاوته با بقیه بسیار ناباکوف رو دوست دارم. لولیتا همیشه از بهترین های من برای پیشنهاد کتاب بوده و هست و همین طور پنین.
کتاب شاه، بی بی، سرباز اما کمی متفاوته با بقیه کارهای ناباکوف. از اولین رمان هاشه و نویسنده هنوز اون سبک عالی سال های بعد رو پیدا نکرده. اما طرح اصلی این کتاب بعد ها در کتاب خنده و فراموشی دوباره پرداخت شده و خیلی هم پخته تر و موفق تر اجرا شده. اگر از طرفداران ناباکوف نیستید من پیشنهاد می کنم این کتاب رو ندید بگیرید و خنده در تاریکی رو بخونید. اما اگر مثل من استاکر ناباکوف اید کتاب رو بخونید. ببینید بارقه های اون جهان بینی خاص ناباکوف چطور تو این کتاب برق می زنه و لذت ببرید.
متاسفانه هیچوقت نتونستم با کارهای موراکامی ارتباط برقرار کنم. به ندرت می تونم از سطح کارهاش فراتر برم. خیلی به این کتاب فکر کردم و سعی هم داشتم با دیدمتاسفانه هیچوقت نتونستم با کارهای موراکامی ارتباط برقرار کنم. به ندرت می تونم از سطح کارهاش فراتر برم. خیلی به این کتاب فکر کردم و سعی هم داشتم با دید مثبت بخونمش اما باز هم به نظرم طرح ضعیف و پرداخت ضعیف تری داشت. گاها حتا ناتموم بود. نقش داستان های فرعی کتاب رو درک نکردم. قضیه ی اتهام تجاوز هم اذیتم کرد.
خیلی هم در مورد سوکورو خوندم اما باز دلیل گل کردن این کتاب رو نفهمیدم.
اگر از طرفداران موراکامی یا این کتاب هستید نظرتون رو برام بنویسید لطفا
پوست انداختن رمانی بسیار سخت خوان، لایه لایه در زمان و در روایت و نامأنوسه که حتما باید بیش از یک بار خونده بشه. کتاب در سطح اول، داستان دو زن و دو مرپوست انداختن رمانی بسیار سخت خوان، لایه لایه در زمان و در روایت و نامأنوسه که حتما باید بیش از یک بار خونده بشه. کتاب در سطح اول، داستان دو زن و دو مرد رو بازگو می کنه که راهی سفری جاده ای به چولولا، شهری باستانی در مکزیک، هستند. اما همین داستان ساده و ارتباطات بین این چهار نفر هم نیاز به رمز گشایی داره و در لایه های زمانی متفاوت و تکه تکه روایت می شه. برای درک لایه ها و معانی دیگه ی داستان رمز گشایی این لایه اول ضروریه چون کشف طرح اولیه کمک بزرگی به پیدا کردن خط های داستانی و زمانی دیگه ی کتاب� می کنه. علاوه بر این ها هر اسم و هر مکان جدا از معنی ظاهری خودش معنای استعاری هم داره. هر شخص با چندین اسم خطاب می شه. شخصیت ها به جای همدیگه می شینن و با نام های همدیگر خطاب می شند و دو به دو استعاره ای از یکدیگر نیز هستند.
راوی ، دانای کل و به نوعی شخصیت پنجم ، که فریفته و شیدای هر دو شخصیت زن داستانه، نیمی فیلسوف و نیمی دیوانه است. این راوی که از گذشته و حال و از احوالات درونی شخصیت ها اطلاع کامل داره، گاهی در هیئت یک راننده و گاهی در قامت یک معشوق در جای جای کتاب حضور پیدا می کنه و بخش های مختلف کتاب در واقع شرح گفت و گو های راوی با زنان داستان و روایت او از گذشته، از عملکرد و حتا از آمال و آرزوهای فراموش شده و سرخوردگی های مردان کتابه.
رمان به شدت با اسطوره ها و تاریخ باستانی مکزیک عجین شده. هر کدام این ها باز هم به سنگینی و غنای کتاب اضافه می کنند. پاورقی ها و توضیحات مترجم کمک بزرگی برای درک این بخش از کتابه و مشخصه که زحمت زیادی براش کشیده شده.
داستان کتاب از عشق، از ملال، شور، کهنگی، زندگی، مرگ و از حسرت مالاماله و بعد از مدت ها حس خوندن یه شاهکار رو در من زنده کرده. این حسی بود که بعد از خوندن پاییز پدر سالار دیگه تو کتابی پیدا نکرده بودم و با این حال در سطر به سطر پوست انداختن دوباره لمس اش کردم.
پوست انداختن رو در طول دو ماه و نیم، دوبار و با شوق زیاد خوندم. خشم هر روزه و استیصال ام رو از خوندن اخبار مملکت لای ورق های این کتاب گذاشتم. بعد هر #مهسا_امینی، بعد هر بغض من به این کتاب پناه بردم و فکر نمی کنم هرگز فراموشش کنم، چون تمایل ذاتی طبیعت به نابودی و دوباره ساختن از مضامین اصلی پوست انداختنه که تو این روزهای تاریک برام خیلی نوید بخش بود.
موام این کتاب رو در شصت و چند سالگی به عنوان نوعی جمع بندی از زندگی هنریش نوشته، هر چند سی سال بعد از چاپ این کتاب هم زندگی کرده و مسلما اگر نوشتنش روموام این کتاب رو در شصت و چند سالگی به عنوان نوعی جمع بندی از زندگی هنریش نوشته، هر چند سی سال بعد از چاپ این کتاب هم زندگی کرده و مسلما اگر نوشتنش رو تا اون موقع به تاخیر می انداخت حاصل کار متفاوت بود با چیزی که الان ازش به جا مونده.
کتاب به شدت شلخته و در هم نوشته شده و جز در چند مورد خاص مخصوصا بخش مربوط به نمایشنانه نویسی، انسجام نداره. افکار پراکنده ایه که در ۷۰ فصل در دسترس مخاطب فرار گرفته و با توجه به قدیمی بودن ارجاعات و محلی بودن اطلاعات ممکنه برای خواننده خارجی کسل کننده باشه. با این حال باز هم برای کسی که از طرفداران نویسنده است و علاقه مند به خوانش مجموعه آثارشه خالی از لطف نیست.
حالا که این کتاب رو خوندم با جرئت بیشتری می تونم بگم که له نظرم موام نه نویسنده ی باهوش و نه متفکر بزرگه. در واقع نویسنده ای متوسط و سرگرم کننده است که تعداد کارهاش و اقبال عمومی ای که در زمان خودش ازش شده، اسمش رو تا به حال زنده نگه داشته.
من روزهای تابستونی زیادی رو به خوندن کارهای موام گذروندم و باز هم چندین تیتر دیگه ازش تو فهرست کتاب هام هست.