این کتاب دومین کتابی است که از رضا امیرخانی می خونم . اولی نفحات نفت بود که بسیار لذت بردم و این کتاب هم برایم بسیار جالب و خواندنی بود. جدای از اینکهاین کتاب دومین کتابی است که از رضا امیرخانی می خونم . اولی نفحات نفت بود که بسیار لذت بردم و این کتاب هم برایم بسیار جالب و خواندنی بود. جدای از اینکه من کلاً سبک منحصر به فرد امیرخانی رو حتی به لحاظ رسم الخط می پسندم که شیوه خاص خودش رو داره. این کتاب در مورد مغزهای کشورمان، اشتباه ما در تعبیر و تفسیر و استفاده از واژه فرار مغزها، بایدها و نبایدهایی که درباره این افراد می شه و مقایسه هایی با کشورهای تراز اول از جمله امریکاست و بیشتر نقدی هست که امیرخانی در مواجهات عینیش در جامعه ما و امریکا به این مبحث داره.کتاب کوتاهه و کشش خوبی برای جذب خواننده داره. من بعضی فصل ها رو بیشتر دوست داشتم. از جمله فصل "زندگی و علم" که به این می پردازه که در سفر رضا امیرخانی به شهر هارواد او به دنبال دانشگاه هاروارد می گرده تا ببینه این دانشگاه معروف کجاست و چه شکلیه. در همین اوضاع و احوال مشغول گپ زدن با دانشجویی از هاروارد میشه و اونوقت از آنچه می بینه و می شنوه حسابی تعجب می کنه. "تابستان 2001 میلادی. شب بود و محله هاروارد بودم. جایی با تابلوی دانشگاه هاروارد رو به رو نشدم، اما کافه هایی دیدم به اسم هاروارد. بوتیک هایی به اسم هاروارد. ساختمان هایی با معماری فوق العاده قدیمی. اما هیچ نشانی از دانشگاه نبود. ساعت از ده شب گذشته، اما خیابانها مملو از جوان. عاقبت دل به دریا زدم و از جوانی که از کافه بیرون آمد پرسیدم. خندید و گفت دانشگاه همین جاست که ایستاده ای! طبقه بالای کافه را نشان داد. گفت این کلاس فلسفه پرفسور مک آرتور است که با رضایت استاد و دانشجو این ساعت شب برگزار می شود و پرفسور بهمانی که حتماً اسمش را شنیده ای همسایه ی من است و قص علی هذا. هاروارد می خواست به دانشجو بیاموزد که تو باید زندگی کنی."
Merged review:
این کتاب دومین کتابی است که از رضا امیرخانی می خونم . اولی نفحات نفت بود که بسیار لذت بردم و این کتاب هم برایم بسیار جالب و خواندنی بود. جدای از اینکه من کلاً سبک منحصر به فرد امیرخانی رو حتی به لحاظ رسم الخط می پسندم که شیوه خاص خودش رو داره. این کتاب در مورد مغزهای کشورمان، اشتباه ما در تعبیر و تفسیر و استفاده از واژه فرار مغزها، بایدها و نبایدهایی که درباره این افراد می شه و مقایسه هایی با کشورهای تراز اول از جمله امریکاست و بیشتر نقدی هست که امیرخانی در مواجهات عینیش در جامعه ما و امریکا به این مبحث داره.کتاب کوتاهه و کشش خوبی برای جذب خواننده داره. من بعضی فصل ها رو بیشتر دوست داشتم. از جمله فصل "زندگی و علم" که به این می پردازه که در سفر رضا امیرخانی به شهر هارواد او به دنبال دانشگاه هاروارد می گرده تا ببینه این دانشگاه معروف کجاست و چه شکلیه. در همین اوضاع و احوال مشغول گپ زدن با دانشجویی از هاروارد میشه و اونوقت از آنچه می بینه و می شنوه حسابی تعجب می کنه. "تابستان 2001 میلادی. شب بود و محله هاروارد بودم. جایی با تابلوی دانشگاه هاروارد رو به رو نشدم، اما کافه هایی دیدم به اسم هاروارد. بوتیک هایی به اسم هاروارد. ساختمان هایی با معماری فوق العاده قدیمی. اما هیچ نشانی از دانشگاه نبود. ساعت از ده شب گذشته، اما خیابانها مملو از جوان. عاقبت دل به دریا زدم و از جوانی که از کافه بیرون آمد پرسیدم. خندید و گفت دانشگاه همین جاست که ایستاده ای! طبقه بالای کافه را نشان داد. گفت این کلاس فلسفه پرفسور مک آرتور است که با رضایت استاد و دانشجو این ساعت شب برگزار می شود و پرفسور بهمانی که حتماً اسمش را شنیده ای همسایه ی من است و قص علی هذا. هاروارد می خواست به دانشجو بیاموزد که تو باید زندگی کنی."...more
من که کلا سبک رضا امیرخانی رو دوست دارم اما اینکه این رُمانش معروفترین شده منصفانه است. تمام صفحات کتاب با داستان رفتم توی کوچه پس کوچه های خانی آباد من که کلا سبک رضا امیرخانی رو دوست دارم اما اینکه این رُمانش معروفترین شده منصفانه است. تمام صفحات کتاب با داستان رفتم توی کوچه پس کوچه های خانی آباد در زمان رضا شاه و ماجراهای اون روزها ... خیلی لذت بردم از خوندنش و دو پاراگرافش رو اینجا میارم: "...حکماً کور بهتر میبیند. چرا؟ چون چشمش به کارِ دیگران نیست، چشمش به کارِ خودش است، چشمش به معرفتِ خودش است ..." "...الیوم، مملکتِ ما از دیار کفر پلیدتر است!دستِ کم در کفرستان به قاعده ای آزادی هست که هر کسی آنطور که خواست زندگی کند، اما اینجا اجبار است که آنطور که دیگران میخواهند زندگی کنیم! آدم باید آنطور زندگی کند که خدا می خواهد، اما اگر نشد، آنطور که خودش میخواهد، به زِ آنطور است که دیگران می خواهند..."
Merged review:
من که کلا سبک رضا امیرخانی رو دوست دارم اما اینکه این رُمانش معروفترین شده منصفانه است. تمام صفحات کتاب با داستان رفتم توی کوچه پس کوچه های خانی آباد در زمان رضا شاه و ماجراهای اون روزها ... خیلی لذت بردم از خوندنش و دو پاراگرافش رو اینجا میارم: "...حکماً کور بهتر میبیند. چرا؟ چون چشمش به کارِ دیگران نیست، چشمش به کارِ خودش است، چشمش به معرفتِ خودش است ..." "...الیوم، مملکتِ ما از دیار کفر پلیدتر است!دستِ کم در کفرستان به قاعده ای آزادی هست که هر کسی آنطور که خواست زندگی کند، اما اینجا اجبار است که آنطور که دیگران میخواهند زندگی کنیم! آدم باید آنطور زندگی کند که خدا می خواهد، اما اگر نشد، آنطور که خودش میخواهد، به زِ آنطور است که دیگران می خواهند..."...more
داستانی کوتاه اما کنجکاو کننده ماجرای مواجهه یک تاجر فرانسوی و یک زن چینی که در رویایش ده فرزند دارد در حالیکه در واقعیت تنها یک دختر دارد و داستانی کداستانی کوتاه اما کنجکاو کننده ماجرای مواجهه یک تاجر فرانسوی و یک زن چینی که در رویایش ده فرزند دارد در حالیکه در واقعیت تنها یک دختر دارد و داستانی که او برای هر یک از فرزندانش ساخته است. زن در لابه لای گفتگوهایش از آموزشهای کنفسیوس فیلسوف چینی استفاده می کند: "آدم می تواند وانمود کند احساس دارد اما نمی تواند ادعا کند اندیشه دارد." "درختها برعکس آدمها هستند به تدریج که قد می کشند آسمان ها را می جویند." " تجربه مانند شمعی است که فقط کسی که آن را در دست گرفته روشن می کند." ...more
این کتاب را زمانی دارم میخونم که ۸ روز از حادثه هواپیمای اوکراینی گذشته. تا پیش از این نویسنده را نمیشناختم. بعد از حادثه تلخ و آشنایی با ایشان کنجکاواین کتاب را زمانی دارم میخونم که ۸ روز از حادثه هواپیمای اوکراینی گذشته. تا پیش از این نویسنده را نمیشناختم. بعد از حادثه تلخ و آشنایی با ایشان کنجکاو شدم کتابهایشان را بخوانم و با آویشن قشنگ نیست شروع کردم. چند داستان کوتاه که پیوستگی با هم دارند....more
من با تجربه ای که شخصا از اروپا و البته بلژیک داشتم از خوندن این کتاب لذت زیادی بردم چرا که واقعیتها رو نوشته بود و زوایایی رو که بررسی کرده بود جذابیمن با تجربه ای که شخصا از اروپا و البته بلژیک داشتم از خوندن این کتاب لذت زیادی بردم چرا که واقعیتها رو نوشته بود و زوایایی رو که بررسی کرده بود جذابیت کتاب رو زیاد میکرد....more
كتاب خوبيه به شرطي كه تست گالوپ را قبلش انجام داده باشيم و يا به اندازه كافي از خودمون شناخت داشته باشيم و با اين كتاب جزييات بيشتري را در مورد توانمنكتاب خوبيه به شرطي كه تست گالوپ را قبلش انجام داده باشيم و يا به اندازه كافي از خودمون شناخت داشته باشيم و با اين كتاب جزييات بيشتري را در مورد توانمنديهامون كشف كنيم. ...more