من اگر جای همسر ابراهیمی بودم میتوانست� نامه هایش ( تز دادن های نصیحت گونه ملال آور) را بر سرش بکوبم. نتوانستم ارتباط برقرار کنم، هر چند که سراسر هم نمن اگر جای همسر ابراهیمی بودم میتوانست� نامه هایش ( تز دادن های نصیحت گونه ملال آور) را بر سرش بکوبم. نتوانستم ارتباط برقرار کنم، هر چند که سراسر هم ناخوشایند و نامطلوب نبود. به گریستن ایمان دارم اما نه از پیش تعیین شده و با تصمیم قبلی، کوه را بیش از دریا دوست دارم اما نه با آگاهی و از پیش دانسته و به نظرم اصلا مهم نیست که بدانی کوه را بیشتر دوست داری یا دریا را. ابراهیمی در یک عاشقانه ساده آرامش و در چهل نامه برایم به دکتر پیری میمان� که دستور غذایی برای افراد دیابتی تجویز میکن�. و این که گمان نمیکرد� شاملو را بیش از نیما دوست داشته باشد.
Merged review:
من اگر جای همسر ابراهیمی بودم میتوانست� نامه هایش ( تز دادن های نصیحت گونه ملال آور) را بر سرش بکوبم. نتوانستم ارتباط برقرار کنم، هر چند که سراسر هم ناخوشایند و نامطلوب نبود. به گریستن ایمان دارم اما نه از پیش تعیین شده و با تصمیم قبلی، کوه را بیش از دریا دوست دارم اما نه با آگاهی و از پیش دانسته و به نظرم اصلا مهم نیست که بدانی کوه را بیشتر دوست داری یا دریا را. ابراهیمی در یک عاشقانه ساده آرامش و در چهل نامه برایم به دکتر پیری میمان� که دستور غذایی برای افراد دیابتی تجویز میکن�. و این که گمان نمیکرد� شاملو را بیش از نیما دوست داشته باشد.
Merged review:
من اگر جای همسر ابراهیمی بودم میتوانست� نامه هایش ( تز دادن های نصیحت گونه ملال آور) را بر سرش بکوبم. نتوانستم ارتباط برقرار کنم، هر چند که سراسر هم ناخوشایند و نامطلوب نبود. به گریستن ایمان دارم اما نه از پیش تعیین شده و با تصمیم قبلی، کوه را بیش از دریا دوست دارم اما نه با آگاهی و از پیش دانسته و به نظرم اصلا مهم نیست که بدانی کوه را بیشتر دوست داری یا دریا را. ابراهیمی در یک عاشقانه ساده آرامش و در چهل نامه برایم به دکتر پیری میمان� که دستور غذایی برای افراد دیابتی تجویز میکن�. و این که گمان نمیکرد� شاملو را بیش از نیما دوست داشته باشد....more
**spoiler alert** نیوتن زیر درخت گردو سومین رمان لیلا صبوحی است که در ارتباط با دو کتاب قبلی پاییز از پاهایم بالا می رود و سیاوش اسم بهتری بود پس از س**spoiler alert** نیوتن زیر درخت گردو سومین رمان لیلا صبوحی است که در ارتباط با دو کتاب قبلی پاییز از پاهایم بالا می رود و سیاوش اسم بهتری بود پس از سفری با سایهه� به دل روستایی گمگشته و صعودی جانکاه و پالاینده این بار به روایت عشقی نامتعارف و دردناک میپرداز�.
صنم خواهر دوقلوی صبا طحان دفترچه� یادداشت صبا را پس از مرگ او مییاب� و سعی میکن� سر از راز مگوی خواهر جوانمرگ� در بیاورد و معمای حضور مردی ناشناس که سر قبر خواهرش دردمندانه هق هق می کند را بگشاید. بخشی از داستان با بهرهجوی� از خواب و خیال روایت میشو� و چرخش روایت و حرکت روی لبه� واقعیت و رویا بسیار هنرمندانه است. نویسنده توانسته از تمام ظرفیت های روایت بهره ببرد و فصل هایی که راوی نامتعارف تری دارد در کتاب برجسته ترند. اگرچه گاه سایه� نویسنده بر لحن و زبان راویان داستان سنگینی میکن� و از پشت کلمات قابل تشخیص است. پاییز و نیوتن زبانی زنانه و شاعرانه دارند (که گاه اشارات مستقیم به شعر آزاد خراسان را هم میشو� در آن دید) و سیاوش به فراخور راوی زبانی کمتر شاعرانه و بیشتر مردانه دارد.
پاییز روایت جنگی درونی و شخصی با سایهه� و زخمه� و رنجهاس�. داستان خاکیانی که از یک قدح نخورده بر دست خراب و مست میشون� و گامه� را آهسته اما محکم برمیدارن�. سیاوش تلاشی است در جهت درمان یک زخم عظیم موروثی و قصه� رها کردن و رها شدن و صعود از میان رنجها� خرده روایتها� بسیار از قحطی بزرگ جنگ جهانی اول که روی شالگردن آیقی� نقش می بندند، با یک پایان شکوهمند و اسطورها�. قهرمانی که در یک صعود تکنفر� روحها� سرگردان را اوراق میکن� و به زخمهای� میزن�. ارواحی که یک کنجشان هنوز به عشقی، عطری چیزی در این دنیا گیر است. که حسرت یک بار دیگر در آغوش گرفتن دختر جوانشان و فشردنش در حصار بازوان در آغوش خالیشا� درد میکن�. سایههای� که از شرم خود را پشت درختی که نیست پنهان میکنن� و نگاه میدزدن�. و در نیوتن با شخصیتها� چگال و قدرتمندی مواجهیم که که اگر لازم باشد خفهخو� میگیرن� و خود را در دل شبی که اوج قصه� تلخ زهرماری چندباره و چندباره میزاین�. که در یک قفس متحرک در دل سیاه شب نهایت ناپرهیزی و رویاپردازی� متهورانه شان یک بوسه ی محجوبانه روی پیشانی است.
شخصیتهای� که لیلا صبوحی روی کاغذ مینشان� اغلب تفاوت� بارزی با شخصیتها� داستانها� مدرن دارند. هنوز مدرن نشدهان� و وامانده و بلاتکلیف و منفعل نیستند. که هنوز تهمانده� تفکرسنتی را حفظ کرده اند و یا شیفته� یافتهها� پسامدرنی هستند که دریغش آمده مفهوم مقدس پرهیز را دور بریزد. از آدمها� وامانده و سست و عاصی در داستان های صبوحی خبری نیست. آدمهای� که از خود و از جهان شکست میخورن� و زار و سرخورده و پریشان از زمین و زمان مینالند� برای اینکه نجنگند و حریف خود نشوند خود را به ضعف و زبونی میزنن� و در نهایت مغلوب می شوند. نویسنده برای تبیین جهانبین� شخصی و فلسفی خود از فیزیک بهره جسته و در نقد شخصیتهای� که در تقابل با جهانبین� شخصی و فلسفی حاکم بر کتاب قرار میگیرن� کمی ناروادار است. سنت، مدرنیته و درماندگی میان سنت و مدرنیسم هر کدام نماینده ای در نیوتون دارند اما تمرکز روی شخیصت هایی است که آگاهانه دست به انتخاب زده اند و نه کاملا بر کنار از سنت هستند و نه کامل در دامان مدرنیسم افتاده اند. کل داستان حول محور یک نظام فکری بهخصو� و جهانبین� شخصی شکل گرفته و تا حدودی یکجانب� به موضوع نگریسته و ره و رسمها� دیگر را برای مدیریت چنین موقعیت هایی مردود دانسته. گرچه صدای نویسنده در جامعه و در ادبیات امروز گم است اما در کتاب فریادی بلند است در سوگ چیزهایی که آسان به دست نیامدهان� اما همراه با زوائد سنت آسان از دست میرون�. نیوتن زیر درخت گردو مرثیه ی زیبایی است برای مفهوم گم گشته ی اخلاق در جهان امروز. نیوتن فریاد بلندی است در ستایش مفهوم گمشد� و از دست رفته� پرهیز. که با بهرهگیر� از قوانین جاودانی نیوتن که پیکره� اصلی طرح را تشکیل میده� به مفاهیمی چون مرگ و عشق و رنج میپرداز�. به پرهیز. و گریز از چیزهای عظیم خطرآفرین. البته که کتاب کوششی است برای یافتن پاسخی به سوال های سخت و نفسگیر در باب مفاهیم لغزان و نسبی. صبوحی با قاطعیت حکمی صادر نمی کند اما در این کتاب مرگ اندیشانه تمام مسیرها و احتمالاتی که روایت می کند به نوعی در چارچوب جهان بینی شخصی نویسنده قرار می گیرند. در پایان داستان واکنشی را از یکی از شخصیته� میبینی� که به راحتی باورپذیر نیست، شخصیتی که در طول داستان در سایه و از چشم پنهان بوده ناگهان بسیار سفید و فرشتگون� و بدون لکهها� خاکستری ظاهر میشو� و البته که این حد از مهربانی تنه به بیرحم� میزن�. هرچند پیشی و موشی و رفیق بهتر از جان از ابتدا حضور دارند اما مخاطب داستان را از جانب دختر جوان و عاشق و خوددار دنبال میکن�. ناگهان پرده میافت� و داستان میچرخ� و مخاطب را در داوری و بابت احساسی که در طول قصه داشته معذب میکن�. ضربه� آخر کاری و هولناک است، حتی هولناکت� از شعرهای دفتر صبا: «او که قصدش بردن نعش من از اینجا نبود پس چرا باحوصله آمد شکارم کرد و رفت؟»
اگر جان خواندن یک عاشقانه� تلخ نامتعارف را دارید، اگر از شخصیتها� بلاتکلیف و لنگ در هوای داستانها� مدرن به تنگ آمدهاید� اگر خواندن یک قصه� متفاوت از جغدهای شاخداری که با جغدیتشان سرشاخ میشون� محظوظتان میکن� و ارزش قصهها� نگفته و ماجراهای رخنداد� را میدانی� آن وقت نیوتن را بخوانید و در افسون و زیبایی غرق شوید. شما دعوتید به میهمانی سایهه� و ارواح، به ضیافت عشق در دل غارهای تاریک و قفسها� متحرک. به تماشای نوعی بدیع (در عین حال قدیم) از زیبایی که دیگر به راحتی نمیتوا� یافت....more
دو سه شعر خوب دارد. همین. من اما به طرز ویژها� دوستش دارم، چون خود الهام اسلامی برایم جالب است. از سالها� دبیرستان و مجموعه� اسبه� روسری نمیبندن�دو سه شعر خوب دارد. همین. من اما به طرز ویژها� دوستش دارم، چون خود الهام اسلامی برایم جالب است. از سالها� دبیرستان و مجموعه� اسبه� روسری نمیبندن� الهام را شناختم. شعرش تصویری، لطیف و زنانه است. ...more
شاید 2/5 حقش باشه. یه ناتوردشت تهرونیزه شده که مایههای� هم از نک و نال های فلسفی عقاید یک دلقک داره. سانتیمانتالیس� کافه پیانو رو نداره و در کل متوسشاید 2/5 حقش باشه. یه ناتوردشت تهرونیزه شده که مایههای� هم از نک و نال های فلسفی عقاید یک دلقک داره. سانتیمانتالیس� کافه پیانو رو نداره و در کل متوسطه. بستگی داره شما با لحن و ماجراهای یک عصیانی رد داده متوسطالحا� که بعد 7 سال میره عروسی دختری که یه زمانی دوستش داشته و حالا قالش گذاشته و مدام به کتابه� و فیلمه� و مکانه� ارجاع میده حال بکنید یا نه....more