What do you think?
Rate this book
246 pages, Paperback
First published January 1, 1959
مثل همیشه به وسواس های شخصی ام بازگشته ام. یادم می آید که در طول زندگی بارها از آنچه که شاید بشود نام آن را عقیده رایج گذاشت ضربه خورده ام. از توسعه ناگهانی آن، قدرت گسترش و مسری بودنش. مردم می گذارند تا به ناگاه مذهب، مسلک یا تعصب جدیدی آنها را تحت سلطه خود در آورد. در چنین زمانی ما شاهد دگرگونی روحی تمام عیاری می شویم. نمی دانم شما به آن توجه کرده اید یا نه اما وقتی دیگر عقاید آدم ها با شما یکی نیست، وقتی دیگر نمی توانید خودتان را از طریق آن ها بفهمید، ادم خیال می کند با غول ها طرف شده، مثلا با کرگدن ها. آن ها ترکیبی از صراحت و درنده خویی هستند و نهایتا وجدان را در شما می کشند و تاریخ به ما نشان داده که در این ربع آخر قرن، آدمها نه تنها دگرگون شده و ما را یاد کرگدنها می اندازند، بلکه واقعا کرگدن شده اند
شیوه تئاتر باید وارد کردن شوک های درست و حسابی باشد واقعیت، آگاهی بیننده و ابزار عادتی تفکر(زبان) باید به دور انداخته شود،به هم بریزد، واژگون گردد تا ناگهان بیننده با ادراک جدیدی از واقعیت روبرو شود. بنابراین همه چیز در نمایش جایز است. نه تنها زندگی بخشیدن به شخصیت ها، بلکه عینیت دادن به اضطراب ها و اشباح درونی شان. بنابراین وارد کردن اسباب صحنه در بازی، جان دادن به اشیا و روح بخشیدن به نمادها و عینی کردنشان نه تنها جایز است، بلکه عاقلانه هم هست. درست مانند حرکت دست و صورت در لال بازی که وقتی کلمه ها کافی به نظر نمی آیند جای آنها را می گیرند، اسباب صحنه هم می توانند به نوبه� خود اینه� را تشدید کنند
تا آنجا که به من مربوط است، هیچگاه نتوانسته ام آن چیزی را بفهمم که میان کمدی و تراژدی تفاوت ایجاد می کند. با اینکه کمدی شهود بیهودگی ست اما به نظر من بیشتر از تراژدی منشا ناامیدی است. کمدی راه چاره ای نشان نمی دهد. می گویم منشا ناامیدی اما در واقع فراتر از ناامیدی یا امید است
ما امید به درمان شدن یا تسکین یافتن را نداریم. ما درد مشترکی داریم. در این صورت چرا این ها را در نمایش اقرار می کنیم؟ چه فایده ای دارد؟ به این دلیل که با تمام این ها ما نمی توانیم به آگاهی نرسیم. به آگاهی تیزتری از واقعیت، از واقعیت بدبختی وجود داشتن(بودن)، از این واقعیت که وضعیت بشری غیرقابل قبول است