دو تا نمایشنامه تو کتابه. اولی از آرتور میلر که اگه زندگی� خیلی یکنواخته و اگه غرق روزمرگی شدی. بفرمایید روزمرگی و یکنواختی و پوچی بیشتر،این بار مهمودو تا نمایشنامه تو کتابه. اولی از آرتور میلر که اگه زندگی� خیلی یکنواخته و اگه غرق روزمرگی شدی. بفرمایید روزمرگی و یکنواختی و پوچی بیشتر،این بار مهمون میلر. نه یه جمله طلاییا� نه یه فراز و فرودی نه نکته� نغزی. هیچی. هیچ و پوچ و کسالتبا�. دومی از لوئیجی ییراندلو، در رقابت با نمایشنامه اول وضعیت بهتری داشت. خیلی خیلی کوتاه بود (خدا رو شکر) و تو همون کوتاهی چیزهای خوبی از توش درمیومد هرچند خیلی... نمیدون� شاید اصلاً تقصیری متوجه نویسندهه� نیست و ترجمه بده یا شایدم از پایه کتاب بیخودیه. مخصوصاً نمایشنامه میلر که واقعاً حرفی واسه گفتن نداشت یا اگر داشت ناچیز بود....more
قبلاً تو درک کتابای فلسفی ضعیف بودم. نمیتونست� درست کلمات و جملات رو به هم ربط بدم. پراکنده چیزهایی خوندم و جدیداً دارم کتاب فلسفه� تنهایی (لارس اسوقبلاً تو درک کتابای فلسفی ضعیف بودم. نمیتونست� درست کلمات و جملات رو به هم ربط بدم. پراکنده چیزهایی خوندم و جدیداً دارم کتاب فلسفه� تنهایی (لارس اسونسن، ترجمه خشیار دیهیمی) رو میخونم و همه اینها� این قوت قلب رو بهم دادن که با گذشت زمان ظاهرا ً درک و فهمم بیشتر شده و میتون� از فلسفه سر دربیارم اما خوندن این کتاب بازم ثابت کرد که نه. من فلسفه نمیفهم� و نمیدون� به کتابی که خوندم باید چه امتیازی بدم. حدود ۴۰ درصد� رو فهمیدم. که اون هم احتمالاً به خاطر همون چیزهایی بود که از قبل در مورد شوخی میدونست�....more
حالا که یکی از زمان حال و برای کتاب شدن یا همچین چیزی این نامهه� رو نوشته، انتظار داستان بهتر و قویتر� داشتم. خوب بود ولی جذاب نبود. تنها نقطه قوت�حالا که یکی از زمان حال و برای کتاب شدن یا همچین چیزی این نامهه� رو نوشته، انتظار داستان بهتر و قویتر� داشتم. خوب بود ولی جذاب نبود. تنها نقطه قوت� نثرش بود که اون هم تو کتابها� دیگه (مثل "چادر کردیم رفتیم تماشا") که نوشتهها� زنها� قاجاری نوشتن، پیدا میش�....more
از نقاط قوت داستان انتخاب زمان مناسب روایته (زمان به قدرت رسیدن هیتلر). داستان کوتاه و قوی و تاثیرگذار بود. همونطور که بابتش معروف شده ارزش پنج ستاره از نقاط قوت داستان انتخاب زمان مناسب روایته (زمان به قدرت رسیدن هیتلر). داستان کوتاه و قوی و تاثیرگذار بود. همونطور که بابتش معروف شده ارزش پنج ستاره رو داره. و این کتاب رو صوتی گوش کردم با اجرای مهدی صفری از اپلیکیشن نوار.من زیاد علاقه ای به گوش دادن ندارم اما هم اجرا خوب بود هم انتخاب موسیقی بین بخشه�. تاثیرگذاری داستان رو برام خیلی بیشتر کرد که شاید با خوندن خود کتاب همچین تجربه ای نصیبم نمیشد.
اسپویل: من مارتین رو بیشتر درک کردم و کارش رو توجیهپذیرت� میدونست� تا ماکس. کاری که مارتین کرد، کاری بود که خیلی از آدما تو برهههای� از زندگیشو� جوگیر میش� و میکن� اما کار ماکس بدجنسی بود که توجیهی براش وجود نداره....more
**spoiler alert** خوندنش قطعاً پیشنهاد میش�. حرفای خوبی داره و وسط� اوج خیلی خوبی داشت فقط یه ستاره کم میکن� چون پایان� طبق انتظاری که اولش برام ا**spoiler alert** خوندنش قطعاً پیشنهاد میش�. حرفای خوبی داره و وسط� اوج خیلی خوبی داشت فقط یه ستاره کم میکن� چون پایان� طبق انتظاری که اولش برام ایجاد شد پیش رفت. یعنی اگه میخواس� طور دیگها� پیش بره احتمالا خلاقیت و خیال قویتر� لازم داشت که نویسنده نداشت. دیالوگای طنزش هم لبخند به لبم آورد و دوستشو� داشتم. اسپویل رو واسه این زدم که نوشتم پایان� طبق انتظار پیش میر�. شاید فقط انتظار خودم. هرطور که هست خودم دوست ندارم بدونم کتابی چطور قراره تموم بشه و دوستنش رو یه جورایی اسپویل به حساب میارم....more
"باهاش تجربه مشترک داشته باشی پاره ات میکنه". به آخر کتاب رسیده بودم و حالا این جمله رو دوستم گفته بود. اوایل کتاب، توی ذهنم اومد ۳.۵ ستاره خوبشه. و حا"باهاش تجربه مشترک داشته باشی پاره ات میکنه". به آخر کتاب رسیده بودم و حالا این جمله رو دوستم گفته بود. اوایل کتاب، توی ذهنم اومد ۳.۵ ستاره خوبشه. و حالا آخر کتاب با یه دل مچاله توی تیکهپارهها� خودم چیکار میکردم� یا من دیگه جنبه� کتاب خوندن ندارم یا شباهته� با شخصیت اصلی داستان بیشتر از اونی بود که بتونم فرار کنم و تقصیری ندارم. صوتی گوش دادم. از طاقچه. با صدای راما قویدل. خوب بود. ولی من به گوش دادن عادت ندارم. دلم میخواست چشمام دنبال کلمات بدوئن و یه جاهاییش قلبم بیشتر بیاد تو دهنم از انتظار....more